به نام خداوند جان آفرین
عن النبیّ صلّى اللَّه علیه و آله: یا أبا ذرّ کفى بالمرء کذبا أن یحدّث بکلّ ما سمعه
از پیامبر (ص) نقل شده است: اى ابوذر! از دروغگوئى آدمى همین بس که هر چه را شنیده است بازگو کند (امالی الطوسی 2/ 14)
اگر ما همان قدر که توصیههای بابا برقی را- علی الخصوص بعد از هدفمندی یارانهها – به گوش جان نیوش میکردیم، به گنجینه معارف و تجارب بزرگان دین و تمدن چند هزارسالهمان هم توجه میکردیم الان این قدر حیران و سرگردان و چشم به دهان این و آن نبودیم. مثلا به همین یکی توجه کنید:
اول ای جان دفع شر موش کن وانگه اندر جمع گندم کوش کن
بسیار واضح و مبرهن است که شاعر وجود موش در انبار گندم را با جمع گندم در تعارض میدیده و در نتیجه هرگونه تلاش مذبوحانه را هباءً منثورا و بلکه مصداق کریمه إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی میدانسته.
حالا شما هی وضوی ادب آدابی بگیرو سه مرتبه آب درمنخر و حنجر مبارک بگردان و کف با کفایتت رو لبریز کن و همچین به زیر رستنگاه مو بزن که بلکه دوسه تا حوری بیشتر قسمتت بشه و نماز فریضه و نافله و غفیله و وتر و شفع و اول ماه و آخر ماه و جعفر طیار و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ... بخوان و حای حمدت رو همچین از ته حلق بگو که بیشتر به خا بخوره و های اهدنا رو به سفارش استاد تجوید از ناف بالا بکش و روزه بیسحری بگیر و پای برهنه در ماه رجب کربلا و حج برو و هزار جلوه در محراب و منبر بکن ولی چون به خلوت میروی حواست به آقا موشه نباشه، تا وقتی میری اونورآب، دماغ مبارک و بلکه تمام امعا واحشائت بسوزه که ای دل غافل هرچی حور و قصور و شراب طهور و لولو منثور و مزاج کافور و جایزههای جور واجور بوده که کلی هم بهش دلبستی با یک چرخش زبان لاکردار به کتم عدم پیوستی و خسران مبین کردستی و دل نازنینت رو خستی.
حالا نمیخواد از فردا صبح خروسخون و بلکه همین الساعه به قول شاعر معلوم الحال می بخوری و منبرو دفتر بسوزانی و مردم آزاری و هزار فسق و فجور دیگر بکنی و تارک تمام مستحبات – علی الخصوص مستحبات فوق الاشاره - و واجبات بشوی که چه خبر است مقاله حقیر سراپا تقصیر را خواندهای.
به جای این کارها بگرد دنبال آقا موشه. یکیشو من بهت نشون میدم. از همون قدیم الایام که جریانات موش و گندم در جریان بوده گفتهاند زبان سرخ سر سبز میدهد برباد. مگه اگه حرف نزنی میگن لالی؟ 999999/99 در صد کار را همین زبان فوقش بیست گرمی – اگه خیلی زبان دراز و ... باشی و الا پنج گرم خیرشو ببینی – خراب میکنه. مگه مجبوری هرچی میگن تو هم - در بهترین حالت بدون کم وزیاد – بگی؟ هی میشینی اینور اونور میگی شنیدهها حاکی از آنست که ... . از فحوای منویانت فلانی این طور مستنبط است که ... . ناقلان اخبارو طوطیان شکر گفتار خبردادهاند که ... . از دربان در خونه خاله خانباجی مروی است که .... . حالا تو اگه زرنگ باشی یه جوری میگی که العهدة علی الراوی[1]. ولی زرنگی زیادی خیلی وقتا کار دست آدم میده. تو دیگه حواست به این جای قضیه نیست که اومدیم و حرفی که جناب مستطاب نقل میکنید مصداق ظلم است و حضرت سرکار شریک ظلم. اومدیم و خبر داغی که سرکار عالی و شاید علیه نشرش میدی مصداق کریمه ((إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون[2])) بود، اون وقت داری جواب امام زمانت عیله آلاف التحیة والثناء رو بدی؟ نکنه شب اول قبر میپرسن چرا تمام اخبار موثق و غیر موثقی رو که شنیدی همه جا جار نزدی و ما بیخبریم. بماند که بعدا معلوم میشه که بسیاری از این اخبار خیلی موثق یا از بیخ کذب محض بوده یا صد تا یک کلاغ صد کلاغ و بلکه دوهزار کلاغ توش شده یا سوء تفاهم وسوء برداشت بوده و ... . حالا تو این هاگیر واگیر بدبختتراز همه اون بیچارهای است که برای کیف و حال دیگران یا آباد شدن دنیای خاله خرسهها دروغ بگه که اگه دروغش رو هرجایی نقل هم بکنن دیگه واویلاست و گناهش گردن این فلکزدهی دربدر است. ماها اگه قرآنخون بودیم به جای این همه خزعبلات، شنیده بودیم ((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ[3])). قرآن میگه تو کلاه خودت رو بچسب، نمیخواد برای رای آوردن و راه افتادن کار این و اون دروغ بگی یا حرفای بیاساس دیگران رو نقل کنی. زیرکی مومن این جاها معلوم میشه. ( المومن ینظر بنور الله[4] ) یعنی این که مومن از بوی خبر تا تهش رو میخونه.
به یکی گفتن امشب عروسیه. گفت: به من چه؟ گفتن: عروسیه دختر توئه. گفت: خب به شما چه؟ حقیقت ظریفی پشت این لطیفه نهفته است. راست و دروغش بماند اما واقعا به ما چه که فلان استاد، تریاک میکشد. حالا اگه تمام دانشجویان فهمیدند، چه چیزی عوض میشود غیر از این که آبروی استاد رفته و قبح تریاک ریخته و هزار آش نخورده دیگه هم به حساب استاد نگونبخت گذاشته میشود. شیطان لعین با چند هزار سال تجربه که بیکار ننشسته. هزار و یک مصلحت و دلیل و منطق و خیرخواهی به ظاهر شرعی میتراشد که طرف فکر کند واجب عینی است که همین الان کل دانشکده را ازاین نبا عظیم با خبر کند.
این قدر که شایعات سیاسی و اقتصادی صد من یه غاز میگویی، یک صدمش یه چیزی بگو که به درد آخرتت بخورد. مثلا به جای این که بگویی میگویند فلان برج مال فلان آقاست، بگو شنیدهام فشار قبر خیلی سخت است، حالا میخواهم تحقیق کنم حقیقت فشار قبرچیست؟ بگو شنیدهام سر پل سراط از تک تک حرکات چشم وابرو و اقصا نقاط بدن میپرسند. بگو میگویند روایت شده که یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله مرد و حضرت فرمودند هفتاد هزار ملک در تشییع جنازهاش آمدند ولی به خاطر تندی با خانواده، فشار قبر سختی به او وارد شد. بگو شنیدهام آدمهای حسابی تو دهنشون سنگریزه میگذاشتند که بلکه بتوانند دو تا جمله کمتر حرف بزنند. بگو شنیدهام صبح که میشود زبان، حال همه اعضای بدن رو میپرسد و همه میگویند ما خوبیم اگر تو بگذاری.
نویسنده: ابامحمد
[1] - درستی این حرف برعهده گوینده ( کسی که من از او شنیدهام ) است.
[2] - کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است و خداوند مىداند و شما نمىدانید. نور/19
[3] - اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید. تحریم/6
[4] - مومن با نور خدا نگاه میکند.