در نوشتار قبلی گذشت که روایات پیرامون مختار دو دسته اند، دسته ای در مدح او و دسته دیگر در نکوهش او. در این نوشتار، مقتضای پذیرش هر دسته از روایات را بیان کرده، جمع بندی می نماییم. سپس به بیان انگیزه های احتمالی قیام او می پردازیم و در ادامه ربط مختار با فرقه کیسانیه را بررسی می کنیم.
هر چند هر دو دسته روایات، مظنه جعل و وضع می باشد اما آنچه نباید از نظر دور بماند این است که در روایات مدح او، مواردی مشاهده میشود که با سیره معصومین علیهمالسلام سازگاری ندارد. برای مثال پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به بیانی شدید، از مثله کردن نهی فرمودند و علی علیهالسلام نیز نسبت به قصاص قاتل خود به فرزندشان-امام حسن مجتبی علیه السلام- بسیار سفارش نمودند. با این حال آیا شایسته است ائمه پس از قیام مختار، انتقام خونین و جنایت بار او را بستایند و سخن از تشفی قلب و تسلی خاطر بگویند؟
لازمه پذیرفتن روایات مادحه این است که بپذیریم ائمه علیهمالسلام در مقابل ظلم و بی عدالتیهای مختار سکوت کردند و حتی برای او دعای خیر هم نمودند!! در حالیکه شأن تبیین شریعت ایشان ایجاب می کرد که در مقابل اقدامات غیر عادلانه مختار برای خونخواهی ساکت ننشینند.
پذیرفتن اینکه هاشمیان بعد از حادثه کربلا تا قیام مختار، مو شانه نزدند و غذای پخته نخوردند نیز وهن به اهلبیت علیهمالسلام می باشد. طبق سنت مسلم ما علی بن الحسین علیهماالسلام بعد از پدرشان، بیش از سی سال هرروز چند گوسفند می پختند، سر در دیگ فروبرده، می فرمودند غذای بسیار لذیذی هستی اما به خدا سوگند ذره ای از تو نخواهم خورد. این اوج زهد ایشان است. ائمه علیهم السلام کاری به خونخواهی نداشتند. ایشان هم بی بهره از مال نبودند که به بذل و بخشش مختار امیدوار باشند و هم بسیار سخاوتمند و زاهد بودند.
این روایات از دیگر سو با سیره آن بزرگواران تناقض دارد. چنان که می دانیم، حضرت زینب کبری سلام الله علیها در مجلس شامیان می فرماید «جز زیبایی چیزی ندیدم»[1] . آنان به این امور ظاهری -انتقام های نادرست و برخاسته از تشفی نفس- خوشحال نمی شدند و حتی در بحبوحه جنگ و در کارزار کربلا نیز اینگونه سخنانی از ایشان شنیده نشد و بلکه تا آخرین لحظات به دنبال هدایت مردم بودند.
چگونه پذیرفتنی است که پس از گذشت عاشورا و در پی قیام مختار، از اقدامات او دفاع کنند و سخن از شادی قلب و فراخی سینه بزنند در مقابل انتقام های - نه برخاسته از شرع- او؟؟
انگیزه های احتمالی مختار
طرفداری از محمدبن حنفیه
از آنچه مرحوم خوئی برای اثبات رضایت اهلبیت علیهمالسلام از فعل مختار نقل می کند، این گونه بر می آید که مختار مستقیما از امام علیهالسلام اجازه نداشته است بلکه در یک مورد صریحا نقل شده که عتاب محمدبن حنفیه او را بر این کار واداشت.
«و هذا محمد ابن الحنفیة بین ما هو جالس فی نفر من الشیعة، و هو یعتب على المختار (فی تأخیر قتله عمر بن سعد) فما تم کلامه، إلا و الرأسان عنده فخر ساجدا، و بسط کفیه و قال: اللهم لا تنس هذا الیوم للمختار، و اجزه عن أهل بیت نبیک محمد ص خیر الجزاء، فو الله ما على المختار بعد هذا من عتب. البحار: باب أحوال المختار من المجلد 45، من الطبعة الحدیثة، المرتبة الرابعة مما حکاها عن رسالة شرح الثأر لابن نما، فی ذکر مقتل عمر بن سعد و عبید الله بن زیاد»[2]
رها شدن از محاصره
ظاهرا نظر ابتدایی مختار بر انتقام و کشتن قاتلان امام حسین علیهالسلام نبوده است ولی در پی محاصرهی دارالاماره توسط اشراف کوفه، او به تجهیز سپاه می پردازد و این قیام را به راه می اندازد.
«مختار دو بار در قصرش در کوفه محاصره شد. یک بار زمانی که تازه روی کار آمده بود و مصلحت نمیدید که با اشراف کوفه و قتله امام حسین(ع) در بیفتد. پیش از او توابین به سمت شام حرکت کردند و در نبرد با سپاه شام به فرماندهی عبداللهبن زیاد شکست خورده و عمده آنها کشته شدند. مختار هم ابتدا مصلحت ندید که در کوفه با قتله که خیلی از آنها از اشراف و سرشناسان بودند، برخورد کند. بنابراین سپاهی را به فرماندهی ابراهیمبن مالک - که فرزند مالک اشتر نخعی، بسیار شجاع و نقطه قوت مختار بود ـ مجهز کرد و به سمت شام فرستاد. اشراف کوفه که میدانستند مختار بالاخره با آنها درگیر خواهد شد، از فرصت خالی شدن کوفه از سپاه مختار، استفاده و دارالاماره کوفه را محاصره کردند تا مختار را دستگیر کنند و به قتل برسانند.
مختار در همان زمان به ابراهیمبن مالک پیغام میدهد و محاصرهکنندگان را معطل میکند و قبل از اینکه آنها بتوانند به مختار دسترسی پیدا کنند، ابراهیمبن مالک بازمیگردد. بعد از آنکه مشخص میشود که قتله به فکر توطئه هستند و اگر مختار سراغشان نرود، آنها به سراغ مختار خواهند رفت؛ کشتن قتله آغاز میشود.»[3]
ربط مختار با کیسانیه بین اثبات و رد
«کیسانیه فرقهای از شیعیان میباشند که معتقد به امامت محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین(ع) بوده، برایش درجهای بالاتر از آنچه که حد اوست قائلند. عدهای از آنان معتقدند که بعد از امام علی(ع) او امام است، چرا که علی(ع) در جنگ جمل پرچم را بدست او سپرده است[4] عدهای هم معتقدند که بعد از شهادت امام حسین(ع)، او امام است.[5]
برخی از کیسانیه بر این اعتقادند که محمد بن حنفیه در سال 81 هجری وفات کرده و امامت به امام سجاد(ع)[6] و بنا بر نظر عدهای دیگر، به پسرش ابوهاشم انتقال پیدا کرده است.[7] فرقهای دیگر از کیسانیه به نام «کربیه» هم معتقدند که محمد بن حنفیه نمرده؛ بلکه غیبت نموده است او در کوه رضوی به سر میبرد؛ در این کوه، چشمهای از آب و چشمهای از عسل وجود دارد که روزی او را تا روزی که ظهور کند، فراهم میآورد.[8] کیسانیه از لحاظ باورهای دیگر دینی نیز به شاخههایی تقسیم میشدند، بعضی از آنان واجبات شرعی را پس از وصول به طاعت امام ترک میکردند و بعضی از آنان بنا به ضعفی که در اعتقاد به قیامت داشتند، بداء را بر خداوند جایز میشمردند. عدهای هم به تناسخ و حلول روح و رجعت بعد از مرگ معتقد بودند.[9]
بیشتر کتابهای ملل و نحل[10] مختار را شیعه کیسانیه دانسته،[11] عدهای هم او را بنیانگذار این فرقه میدانند.[12] عدهای هم او را بنیانگذار فرقه مختاریه معرفی کردهاند.[13]»
با کاوش در تاریخ می یابیم که مختار برای شروع قیام خود و جمع کردن شیعیان کوفه به آنان چنین می گوید:
« فان المهدى ابن الوصی، محمد بن على، بعثنی إلیکم أمینا و وزیرا و منتخبا و أمیرا، و أمرنی بقتال الملحدین، و الطلب بدماء اهل بیته و الدفع عن الضعفاء»[14]
«مختار در ملاقات با سران شیعه در کوفه، هدف دعوت و قیام خود را چنین بیان مىکرد: همانا (محمد حنفیّه) فرزند على، وصى و جانشین پیامبر، مرا به عنوان امین و وزیر و فرمانده بـه سـوى شما فرستاده و به من دستـور داده است تا کـسـانى که ریختـن خون حسین را حـلال دانـسـتـنـد بـه قتل برسانم و به خـونخـواهـى اهـل بیتش و دفاع از ضعفا قیام کنم.»[15]
از این نقل نیز بر می آید که او به دنبال کسب اجازه از محمدبن حنفیه بوده است. این با فرض خوشبینانه ای است که مراد او از وصی و جانشین پیغمبر را علی علیهالسلام بدانیم و نه محمدبن حنفیه! و بهرحال، او اجازه محمدبن حنفیه را معتبر می دانسته است.
ان شاءالله در نوشتار آینده، بعضی نکات تاریخی سودمند پیرامون توهم اجازه داشتن قیام مختار و نیز نکاتی درباره خونخواهی و انتقام خواهد آمد.
[1] . بحار الانوار، ج 45، ص 116.
[2] . معجم رجال الحدیث، ج19، ص: 109.
[3] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8909180659
[4] . الفرق بین الفرق، پیشین، ص27 و اسفراینی، ابی المظفر؛ التبصیر و تمییز الفرقة الناجیه عن الفرق الهالکین، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، 1988، ص29.
[5] . الفرق بین الفرق، پیشین، ص27.
[6] . التبصیر فی الدین، پیشین، ص30.
[7] . همان و الفرق بین الفرق، پیشین، ص28.
[8] . الفرق بین الفرق، پیشین، ص27.
[9] . الملل و النحل، پیشین، ص133 و التبصیر فی الدین، پیشین، ص29 و الفرق بین الفرق، پیشین، ص28.
[10] . ماهیت قیام مختار، پیشین، ص121 به بعد و معجم رجال الحدیث، پیشین، ج19، صص105-106 و الغدیر، پیشین، صص487-488.
[11] . الفرق بین الفرق، پیشین، ص27.
[12] . شهرستانی، محمد عبدالکریم؛ الملل و النحل، تحقیق عبدالعزیز محمد الوکیل، مؤسسه الحلبی و شرکاه للنشر و التوازیع، قاهره، 1968، ص147.
[13] . المقالات و الفرق، پیشین، ص147.
[14] . تاریخالطبری،ج5،ص:580
[15] . تاریخ طبرى، ج 5، ص 580؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 172
قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی مختار ثقفی قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار قیام مختار
سلام
با تشکر از متن تحقیقی شما که زحمت کشیدید.
اما چرا نظر شما با آنچه در فیلم مختار که بسیار در آن زحمت کشیده اند و از بزرگان در تدوین فیلم نامه کمک گرفته اند متفاوت است؟
همچنین می خواستم بیشنهاد کنم فهرست نویسی تان بر اساس استاندارد باشد
مثلا
[14] . نام خانوادگی و نام. تاریخالطبری،.... محل ... انتشارات ... سال وووو ج5،ص:580
باشد
با تشکر
علیکم السلام
از تذکر شما برای فهرست نویسی استاندارد متشکرم
نسبت به تفاوت نتیجه این تحقیق با آنچه در فیلم نامه آمده است، باید توجه داشت که منابع مورد استفاده در تهیه فیلم نامه-به نقل از سایت مختارنامه- منابعی بسیار محدود و متأخر و همگی ترجمه شده می باشند. حال آنکه در بررسی های تاریخی آنچه منابع را معتبر می کند، متقدم بودن منبع و استفاده از آن در زبان اصلی است.
خواننده محترم، با مقایسه منابعی که در این تحقیق جزئی به کار رفته است با آنچه در تهیه فیلم نامه ای با آن وسعت استفاده شده است، درخواهد یافت که برای ساخت سریالی با آن اهمیت، شایسته بود بررسی تاریخ، علمی دقیق و موشکافانه تر باشد...
سلام
ممنونم از جوابتون.
حالا به نظرتون کجای فیلم تو کدوم قسمت هاش اشکال داشت؟
و البته این خاصیت فیلمه که باید یه چیز های دیگه به آن اضافه کرد.
خدا خیرتون بده.
علیکم السلام
من مختارنامه را پیگیری نمی کنم.
گاهی شاخ و برگ دادن به ماجرا در فیلم سازی، منجر به تحریف واقعه تاریخی می شود
سلام به وبلاگ ما هم سر بزنید
ما هم بعضی ها رو نقد کردیم!!!