حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

رایت رسول خدا ص

بسم الله الر حمن الرحیم

رایت رسول خدا ص

از روایات به دست می آید که رایت رسول خدا صلی الله علیه و آله ا زاختصاصات امامت است و ایشان یوم بدر آنرا افراشت و سبب نصر مومنان شد و آنگاه آن را بست و به علی داد و علی علیه السلام یوم جمل آن را گشود و سبب نصر سپاهش شد و دیگر تا قیام قائم افراشته نمیشود.

این رایت قطعه ای پارچه از پنبه یا کتان یا ابریشم و حریر  نیست بلکه از برگ بهشتی و عمودش از عمود های عرش و نصرت الهی آن را به حرکت در می آورد. آن را روز بدر جبرائیل برای رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و در بعضی روایات آمده که نزد ائمه محفوظ است تا نوبت به قائم برسد اما در روایات دیگری هست که برای وی هم جبرائیل می آورد و البته برخی این روایات دومی را محمول به تقیه دانسته اند.

پرسش این است:

1-      آیا این رایت امری مادی و ملموس است ؟ یا کنایه از کیفیت ویژه ای نصر است؟

2-      نبود رایت رسول خدا با حسین علیه السلام طعن در قیام اوست است ؟

توجه به چند روایت در این باره معارف سودمندی از این رایت به دست میدهد:

1-     حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَابُنْدَاذَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا الْتَقَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ أَهْلُ الْبَصْرَةِ نَشَرَ الرَّایَةَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَزَلْزَلَتْ أَقْدَامُهُمْ فَمَا اصْفَرَّتِ الشَّمْسُ حَتَّى قَالُوا آمِنَّا یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ لَا تَقْتُلُوا الْأَسْرَى وَ لَا تُجْهِزُوا الْجَرْحَى وَ لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّیاً وَ مَنْ أَلْقَى سِلَاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ وَ لَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ سَأَلُوهُ نَشْرَ الرَّایَةِ فَأَبَى عَلَیْهِمْ فَتَحَمَّلُوا عَلَیْهِ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع وَ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لِلْحَسَنِ یَا بُنَیَّ إِنَّ لِلْقَوْمِ مُدَّةً یَبْلُغُونَهَا وَ إِنَّ هَذِهِ رَایَةٌ لَا یَنْشُرُهَا بَعْدِی إِلَّا الْقَائِمُ[2] ص‏ الغیبةللنعمانی ص : 307

 

2-    أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَحْیَى بْنُ زَکَرِیَّا بْنِ شَیْبَانَ عَنْ یُونُسَ بْنِ کُلَیْبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ ع حَتَّى یَکُونَ تَکْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قَالَ عَشَرَةُ آلَافٍ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ یَهُزُّ الرَّایَةَ وَ یَسِیرُ بِهَا فَلَا یَبْقَى أَحَدٌ فِی الْمَشْرِقِ وَ لَا فِی الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِیَ رَایَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ یَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هِیَ وَ اللَّهِ قُطْنٌ وَ لَا کَتَّانٌ وَ لَا قَزٌّ وَ لَا حَرِیرٌ قُلْتُ فَمِنْ‏أَیِّ شَیْ‏ءٍ هِیَ قَالَ مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ نَشَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ لَفَّهَا وَ دَفَعَهَا إِلَى عَلِیٍّ ع فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلِیٍّ ع حَتَّى إِذَا کَانَ یَوْمُ الْبَصْرَةِ نَشَرَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ لَفَّهَا وَ هِیَ عِنْدَنَا هُنَاکَ لَا یَنْشُرُهَا أَحَدٌ حَتَّى یَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا هُوَ قَامَ نَشَرَهَا فَلَمْ یَبْقَ أَحَدٌ فِی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ یَسِیرُ الرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً وَ وَرَاءَهَا شَهْراً وَ عَنْ یَمِینِهَا شَهْراً وَ عَنْ یَسَارِهَا شَهْراً ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ یَخْرُجُ مَوْتُوراً غَضْبَانَ أَسِفاً لِغَضَبِ اللَّهِ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ[3]الغیبة للنعمانی، ص: 308

 

3-    أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا ثَابِتُ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ أَشْرَفَ عَلَى نَجَفِکُمْ هَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى نَاحِیَةِ الْکُوفَةِ فَإِذَا هُوَ أَشْرَفَعَلَى نَجَفِکُمْ نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِذَا هُوَ نَشَرَهَا انْحَطَّتْ عَلَیْهِ مَلَائِکَةُ بَدْرٍ قُلْتُ وَ مَا رَایَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ عَمُودُهَا مِنْ عُمُدِ عَرْشِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ سَائِرُهَا مِنْ نَصْرِ اللَّهِ لَا یَهْوِی بِهَا إِلَى شَیْ‏ءٍ إِلَّا أَهْلَکَهُ اللَّهُ قُلْتُ فَمَخْبُوَّةٌ عِنْدَکُمْ حَتَّى یَقُومَ الْقَائِمُ ع أَمْ یُؤْتَى بِهَا قَالَ لَا بَلْ یُؤْتَى بِهَا قُلْتُ مَنْ یَأْتِیهِ بِهَا قَالَ جَبْرَئِیلُ ع‏   [4]                                                                                                    الغیبة للنعمانی، ص: 309

بنابراین آنچه در پاسخ پرسش اول از روایات به دست می آید این است:

این رایت رمزی است به اموری که الان برما به خوبی معلوم نیست و جبرائیل باید بیاورد و به اراده خداوند قبل قیام قائم با کسی نیست و رایتی که از جنس ورق جنت است و عمودش از عمودهای عرش و رحمت الهی است به معنای نوع خاصی از نصرت است و اگرچه امری موجود است و نباید صرفا به مفاهیمی مثل نصرت تأویل شود اما امری مادی و این دنیایی نیز نیست وبنابر این رفع و وضعش نیست معلوم نیست به چه معناست. وجود رایت ملموس است اما شیئی از جنس ماده این جهان نیست.

و در پاسخ پرسش دوم باید گفت:

اولاً- نبود این رایت  در قیام حسین علیه السلام به اراده خداست. قدر مسلم نصرتی که در بدر و جمل خدا اراده کرده است در قیامی جز قیام قائم نخواهد بود .ائمه علیهم السلام در این راستا از خود اختیاری نداشته اند که نبود این رایت طعنی بر آنها باشد.

ثانیاً- که این رایت را خود رسول خدا صلی الله علیه و آله هم درهمه جنگهایش  با خود نداشت پس نبودش با علی علیه السلام در جنگ صفین یا حسین علیه السلام طعن در اینان و قیامهایشان نیست.

ثالثاً- رایت را باید جبرائیل بیاورد و بنابر این افراشتنش منوط به فعل اوست و پس به اختیار حسین علیه السلام نبوده است.

 



[1] . باب ما جاء فی ذکر رایة رسول الله ص و أنه لا ینشرها بعد یوم الجمل إلا القائم ع

[2] ابو عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام فرمود: هنگامى که امیر المؤمنین با اهل بصره بهم رسیدند آن حضرت پرچم- پرچم رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله- را گشود و در نتیجه قدمهاى آنان لرزید و هنوز شعاع آفتاب زرد نشده بود که گفتند:اى پسر ابى طالب ما ایمان آوردیم، این هنگام بود که آن حضرت دستور داد اسیران را نکشید و کار زخمى را یکسره نکنید و آن را که از میدان جنگ رو بر تافته دنبال مکنید، و هر کس که اسلحه بر زمین گذاشت در امان خواهد بود و هر کس در خانه‏اش را بست در امان است.و چون روز صفّین شد از حضرت خواستند که آن پرچم را دوباره بگشاید آن حضرت نپذیرفت حسن و حسین علیهما السّلام و عمّار رضى اللَّه عنه را واسطه قرار دادند امیر المؤمنین بحسن فرمود: فرزندم این مردم را مدّتى مقرّر شده است که بآن نخواهند رسید و این پرچم پرچمى است که پس از من کسى آن را بجز امام قائم نخواهدگشود.

[3] . ابو عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام فرمود: قائم علیه السّلام خروج نکند تا آنگاه که حلقه کامل گردد. عرض کردم: حلقه [کامل‏شدنش‏] چقدر است؟ فرمود:ده هزار که جبرئیل از سمت راستش و میکائیل از سمت چپش باشد، سپس پرچم را باهتزاز در آورد و با پرچم حرکت کند یک نفر در خاور و باختر نماند مگر آنکه‏پرچم را لعنت کند و آن پرچم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله است که جبرئیل آن را روز بدر فرود آورد. (1) سپس فرمود: اى ابا محمّد آن پرچم بخدا قسم نه از پنبه است و نه از کتان و نه از ابریشم و نه از حریر. عرض کردم: پس از چیست؟ فرمود: از ورق بهشتى است، رسول خدا آن را بروز بدر برگشود سپس باز درهم پیچید و بعلىّ علیه السّلام سپرد و همواره نزد علىّ علیه السّلام بود تا آنکه روز بصره فرا رسید پس امیر المؤمنین علیه السّلام آن را گشود و خداوند فتح را نصیب علىّ کرد سپس آن را درهم پیچید و آن اینجا نزد ما است هیچ کس آن را باز نخواهد کرد تا آنکه قائم قیام کند و چون او قیام کرد آن پرچم را باز کند و کسى در خاور و باختر نماند مگر آنکه آن را لعنت کند و رعب آن حضرت یک ماهه راه از پیشاپیش و از پشت سر و از سمت راست و سمت چپ آن حضرت در حرکت باشد.غیبت نعمانى-ترجمه فهرى ، ص362.

[4] . ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام مرا فرمود: اى ثابت گوئى قائم اهل بیتم را مى‏بینم که روى باین نجف شما آورده- و با دست اشاره بسمت کوفه کرد- و همین که روى بنجف شما کند پرچم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله را میگشاید و چون آن را باز کرد فرشتگان بدر بر او فرود مى‏آیند.عرض کردم: پرچم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله چیست؟ فرمود: عمودش از عمودهاى عرش خدا و از رحمت او است و بقیّه‏اش از نصرت خدا است بچیزى با آن پرچم فرود نمیآید مگر اینکه خداوند آن را هلاک میکند.عرض کردم: پس در نزد شما پنهان است تا آنکه قائم قیام کند یا آنکه آن موقع براى او مى‏آورند؟ فرمود: نه بلکه برایش مى‏آوردند. عرض کردم: چه کسى براى او مى‏آورد؟ فرمود: جبرئیل علیه السّلام. [شرح: محتمل است که نفى آن حضرت از باب تقیّه باشد تا حکّام جور بجبر مطالبه‏اش نکنند و محتمل است تأویلى در پرچم باشد]


نظرات 3 + ارسال نظر
سالار دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام
شما به قیام امام حسین ع اشاره کردید.
من با نظری در روایات اصیله شیعه داشتم قیام ندیدم.
ایشان از مدینه حرکت کردند برای مصلحت امت نه صلاح و چون خطر قتل ایشان بود از مدینه و بعد از مکه خارج شدند.
و چون عده ای شیعی (کوفیان) از او درخواستی کرده بودند به درخواستشان لبک گفتند و بس.
و بعد آنچنان غریبانه او را کشتند.

به نظرم هدف انبیا و ائمه قیام نبوده و فقط انذار بوده.
و فقط قائم علیه السلام قیام خواهد کرد.
آیا می توانید برایم توضیح دهید؟
با تشکر
سالار

و علیکم السلام

بله مطالعه در تاریخ همین دیدگاهی که شما به آن رسیده اید را تداعی می کند.-عدم قیام امام حسین علیه السلام به معنای شورش به قصد براندازی-. ایشان چون برای قبول بیعت شخصی که آشکارا فسق می کرد شرعا منع داشتند، بیعت را نپذیرفتند.
آن بزرگوار قصد قیام و براندازی نداشتند بلکه فقط بخاطر وظیفه دینی در مقابل حاکمی که متجاهر به فسق و فجور بود، قصد امربمعروف داشتند-از راه عدم بیعت و نه از راه قیام- خودشان چنین می فرمایند:
فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ
«هر کس حرف مرا بحق پذیرفت، خدا بحق سزاوارتر است و هر کس حرفم را نپذیرفت، صبر می کنم تا خداوند بین من و این قوم بحق داوری کند که او بهترین دادآوران است»
یعنی ایشان درصورت عدم پذیرش حرفشان، قصد بر صبر داشتند. اما حکومت نگذاشت...
نیز از پیشنهاداتی که هنگام مواجهه با لشکر حر و قبل از واقعه عاشورا، به لشکریان یزید و عبیدالله دادند نیز بخوبی نمایان است که امام قصد جنگ نداشته، بلکه حتی پیشنهاد بازگشت به مدینه و یا رفتن به یمن دادند. اما نگذاشتند...

ابا محمد چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام علیکم و رحمه الله
من غرض مقاله را نفهمیدم هدفتون چی بود؟
آیا در صدد رد رایات دیگر هستید؟
اصولا فهمیدن اینگونه مطالب چرا سودمند است؟ مثلا من فایده فهم یکتایی خدا را مییفهمم ولی این را نه.
در ضمن با عرض پوزش به نظر می رسه مقاله هاتون در اثر خلاصه گویی برای عموم قابل درک نیست در مقاله نوروز هم همین احساس را داشتم.
گرچه شخصا از اطناب متنفرم و فلم امثال شمارا دوست دارم .
باتشکر

ابا محمد شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام علیکم
در مورد جواب سوال سالار پس حضرت (ع) چرا به سمت کوفه رفتند و دعوت کوفیان چه بود آیا در دست گرفتن قدرت نبود؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد