حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

خوردن و آشامیدن از ظروف نقره کوب

متاسفانه جدیدا در پذیرایی ها مرسوم شده است که چای در فنجان های نقره کوب - با گل های نقره سیاه قلم – سرو می شود. سوال این است که آیا این مسئله اشکالی ندارد؟

در پاسخ باید گفت: طبق صریح قرآن و روایات، این کار حرام شرعی است و چنین مجلسی، مجلس معصیت است. و این کار انسان را به جهنم می کشاند و باید گفت وای بر ما.

در توجیه این کار، بعضی می گویند که ظرفیت ندارد، و نقره ظرف نیست، اما این حرف ها صحیح نیست. بلکه مقصود شرع در نفی از اکل و شرب از ظروف طلا و نقره بسیار واضح است. آیه قرآن به صراحت نفی کرده است:

وَ الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(34) 1  

«و کسانى که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره مى‏کنند و در راه خدا انفاق نمى‏کنند آنها را به عذابى دردناک بشارت ده.


لحن آیه خیلی شدید است، جای تعجب دارد از  کسانی که ظرف نقره را جایز می دانند. آیه پس از وعده عذاب می گوید:

یَوْمَ یحُْمَى‏ عَلَیْهَا فىِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى‏ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبهُُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنزَْتُمْ لِأَنفُسِکمُ‏ْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنزُِون(۳۵)

روزى که آن طلا و نقره ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانى و پشت و پهلوى آنها را به آن داغ کنند (و فرشتگان عذاب به آنها گویند) این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید، اکنون بچشید (آتش حسرت و عذاب) همان سیم و زرى که اندوخته مى‏کردید.

با این لسان نمی توان گفت ظرف نباشد اشکالی ندارد.  

آنچه درباره ظرف نقره می دانستیم و از مراجع شنیده ایم این است که ظرف تمام نقره نباشد. یعنی این که می‌شود نقره کوب باشد. ولی وقتی روایات را می بینیم، به گونه دیگری سخن رفته است: 

قَالَ لَا تَأْکُلْ فِی آنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَا فِی آنِیَةٍ مُفَضَّضَةٍ

امام ششم علیه السّلام: مخور در ظرف نقره و نه در ظرف نقره‏کوب.

(آنیه مفضضه: ظرف نقره کوب)

این روایت که با فعل نهی می باشد، دلالت بر حرمت خوردن و آشامیدن از ظروف نقره و نقره کوب دارد. و باید ترسید از اینکه نقره ها داغ شود بر پیشانی هاو پهلوها و پشت ها.

اگر خوش بینانه بنگریم، ریشه اشتباه کسانی که مجاز دانسته اند، شاید این روایت باشد:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَشْرَبَ الرَّجُلُ فِی الْقَدَحِ الْمُفَضَّضِ وَ اعْزِلْ فَمَکَ عَنْ مَوْضِعِ الْفِضَّةِ

امام صادق علیه السلام فرمودند: باکی نیست که شخص از کاسه نقره کوب بنوشد و دهان را از جای نقره برکنار کن. 

طبق این روایت فکر کرده اند که اگر دهان را از موضع نقره بگردانند اشکالی ندارد و ظاهرا حق با ایشان است. اما اگراین دلیلشان باشد باید گفت اشتباه کرده اند. چون این روایت، مقام اضطرار را میگوید. یعنی اگر مجبور شدی بخوری، مثلا تو را با شمشیر مجبور کردند یا مثلا داشتی از تشنگی می مردی و راهی نبود جز این که بخوری، میشود این کار انجام دهی.

اگر پرسیده شود دلیلتان چیست که میگویید این ناظر به مقام اضطرار است؟

پاسخ این است که روایت اول واضح است در نهی، نهی دال بر حرمت است. و این روایت که دال بر جواز است باید حمل شود بر شرایط اضطرار. این مقتضای قواعد است. حتی خود این مطلب در روایات صریح است

َفَإِنْ لَمْ یَجِدْ بُدّاً مِنَ الشُّرْبِ فِی الْقَدَحِ الْمُفَضَّضِ عَدَلَ بِفَمِهِ عَنْ مَوْضِعِ الْفِضَّة

یعنی: اگر ناچار باشد از نوشیدن در کاسه نقره‏کوب دهانش را از آنجا که نقره است بگرداند.

 فان لم یجد بدا یعنی اگر مضطر شد

باید از کسانی که مجاز دانسته اند پرسیده شود  بعد از این روایات به چه مجوزی نوشیدن از ظرف طلاکوب و نقره کوب را اجازه داده اند؟ 

قَالَ لَا تَأْکُلْ فِی آنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَا فِی آنِیَةٍ مُفَضَّضه

لاتأکل نهی است که دلالت بر حرمت دارد. و حرمت آن تنها در اضطرار برداشته  شده است؟ مردم ما چه اضطراری به نوشیدن و خوردن از نقره کوب دارند؟ چون هزاران شیعه در عراق و نیجریه از گرسنگی می میرند؟ مضطرند؟ چون بچه های شیعه در همین ایران به خاطر فقر نمی توانند تحصیل ابتدایی خود را تمام کنند؟ وجه اضطرار اینها چیست؟ 

1. سوره توبه، آیه 34 و 35.   

2. الکافی، ج 6، ص 267. 

3. تهذیب الاحکام، ج 9، ص 91. 

4. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 352.

نوروز عیدی – نه ملی و بلکه – شاهی است

نوروز، از جشنهای باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با21مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده ‏است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی می یافت . *تاریخچه جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان میباشد. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد. با استناد بر نوشته های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی ((۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد. همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوشقدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند. جشنهایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره ای در دگرگشتهای زمانه از بین رفته است.۱

با این اوصاف این جشن را نمی توان یک جشن ملی به این معنا که جشن مردم باشد دانست و بلکه این جشن شاهان بوده  وغرض از آن دریافت هدایا از سران سپاه و ملل تابعه حکومتهای آنان و پرکردن خزانه های شاهی بوده است.

نوروز در روایات یعنی روز اتفاقات بزرگ و نه روز اول فروردین !

بسم الله الرحمن الرحیم 

در بعضی از روایات ما نوروز روز وقوع حوادث بسیار مهمی معرفی شده است و نیز برای این روز اعمالی از جمله روزه و غسل و انجام نماز مخصوص ذکر شده است. این مطلب سبب ایجاد این توهم شده که جشن نوروز ایرانیان در اول فروردین مورد اهتمام و توجه روایات است. در حالی که - صرفنظر از اشکالات علمی که نسبت به صدور و سند و مصدر این روایات موجود است - این روایات هیچگونه دلالتی بر مشروعیت جشن ایرانیان در اول فروردین ندارد و بلکه مراد از نوروز در آنها روز اتفاقات مهم - یا روز نو - است.

به روایت ذیل و توضیح سید خامنه ای در باره آن توجه کنید:

 بسندى از معلّى بن خنیس که در نوروز نزد امام صادق علیه السّلام رفتم، فرمود: امروز را میشناسى؟ گفتم روزیست که عجمها بزرگش دارند و بهم هدیه دهند قربانت، فرمود: بکعبه‏اى که در مکّه است، این شیوه براى امریست دیرین که تفسیرش کنم برایت تا بفهمى، گفتم: اى آقایم، آن را از شما بدانم دوست‏تر است نزد من از اینکه مرده‏هایم زنده شوند و دشمنانم بمیرند، فرمود: در نوروز بود که خدا از بنده‏هایش پیمان گرفت او را بپرستند و شریک با او نیاورند، و برسولان و حججش بگروند، و بائمّه علیهم السلام ایمان آرند.

نخست روز است که خورشید تابیده، باد وزیده، گل شکفته در زمین، روزى که کشتى نوح بر جودى استوار شده، روزى که خدا در آن هزارها که از ترس مرگ گریخته و مرده بودند زنده کرد، روزى که جبرئیل به پیغمبر فرود آمد روزى که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السّلام را بدوش گرفت تا بتهاى قریش را از فراز کعبه افکند و خرد کرد، و همچنین بود ابراهیم علیه السّلام، روزى که پیغمبر فرمود تا اصحابش‏ با أمیر المؤمنین بیعت کردند، (1) روزى که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السّلام را بوادى پریان فرستاد تا از آنها بیعت گیرد: روزى که دوباره مردم با على علیه السّلام بیعت کردند، روزى که بخوارج نهروان پیروز شد و ذو الثدیة را کشت، روزى که قائم ظهور کند و روزى که بدجّال پیروز شود و او را در زباله‏دان کوفه بدار زند، نو روزى نیاید جز اینکه ما توقع فرج داریم زیرا از روزهاى ما و روزهاى شیعیان ما است، 

                    آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج‏3، ص: 81

 

سید خامنه ای گفته است:

نوروز، یعنى روز نو! در روایات ما - بخصوص همان روایت معروف معلّى‏بن‏خنیس - به این نکته توجه شده است. معلّى‏بن‏خنیس که یکى از رُوات برجسته‏ى اصحاب است و به نظر ما «ثقه» است، جزو شخصیتهاى برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر است. در کنار امام صادق (علیه‏الصّلاةوالسّلام) زندگى خود را گذرانده؛ بعد هم به شهادت رسیده است. این معلّى‏بن‏خنیس با این خصوصیات، خدمت حضرت مى‏رود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است، حضرت به او مى‏فرمایند: آیا مى‏دانى نوروز چیست؟
بعضى خیال مى‏کنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است - که در این روز، هبوط آدم اتفاق افتاد، قضیه‏ى نوح اتفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) اتفاق افتاد و چه و چه - برداشت من از این روایت، این نیست. من این‏طور مى‏فهمم که حضرت، دارد «روز نو» را معنا مى‏کند؛ منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» نام گذاشته‏اند، یعنى روزِ نو، روز نو یعنى چه؟ همه‏ى روزهاى خدا مثل هم است؛ کدام روز مى‏تواند «نو» باشد؟ شرط دارد؛ آن روزى که در آن، اتفاق بزرگى افتاده باشد، نوروز است. آن روزى که شما در آن بتوانید اتفاق بزرگى را محقَق کنید، نوروز است. بعد خود حضرت مثال مى‏زنند؛ مى‏فرمایند: آن روزى که جناب آدم و حوا، پا بر روى زمین گذاشتند، نوروز بود؛ براى بنى‏آدم و نوع بشر، روز نویى بود. آن روزى که حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - کشتى خود را به ساحل نجات رساند، نوروز است؛ روز نویى است و داستان تازه‏یى در زندگى بشر آغاز شده است. آن روزى که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویى براى بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزى که قرآن براى بشر نازل مى‏شود، مقطعى در تاریخ است که براى انسانها روز نو است - آن روزى هم که امیرالمؤمنین به ولایت انتخاب شد، روز نو است.

اینها همه، نوروز است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسى، با اول ماه «حَمَل» مطابق باشد، یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اول «حَمَل» - روز اول فروردین - اتفاق افتاده است؛ نخیر، بحث این است که هر روزى که این‏طور خصوصیاتى در آن اتفاق بیفتد، روز نو و نوروز است؛ چه اول فروردین، چه هر روز دیگرى از اوقات سال باشد.

                                              بیانات ایشان به مناسبت نوروز سال 1369


عید واقعی

سید خمینی  رحمه الله عید را چنین تعریف  می کند:

عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند. عید ملت ما روزی است که ریشه های فسادی که امروز در بعضی نقاط ایران هستند از بین بروند و می روند.

عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزی است که با بیداری مسلمین و تعهد علمای اسلام  تمام مسلمانان جهان از سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند، و این مقصد بزرگ زمانی میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملت های زیر ستم ارائه دهند و ملت ها را با اسام ناشناخته آشنا کنند.

عید مسلمین وقتی سعید و مبارک است که مسلمین خودشان استقلالشان را، و مجدشان را آن مجدی که در صدر اسلام بر مسلمین بود به دست بیاورند.

مادامی که مسلمین، درحال تفرق و تشتت، درحالی که همه چیزشان پیوسته به غیر است، هیچ روزی برای آن ها مبارک نیست . مبارک روزی است که دست اجانب از ممالک ما، از ممالک اسلامی کوتاه شود و مسلمین روی پای خودشان بایستند و امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.

عید واقعی آن است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، درون خود را اصلاح کند.


آیا گرامیداشت نوروز شرعاً جایز است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی جواز شرعی گرامیداشت نوروز

1- بیان مسئله

آنگاه که رسول خدا همه خلق عالم را مخاطب قرار داد و فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً مردم دانستند که اسلام دین بی مرزی است. برای مسلمان اندیشمند واضح است اسلام به همه پیروان خود به نگاه امت می نگرد و بنابر این ملیت افتخاری که اعتبار شرعی داشته باشد، نیست.

دغدغه این است که  بزرگ کردن پاره ای مسائل ملی و ایران گرائی های افراطی و پاسداشت مبالغه آمیز مراسمی مثل یلدا و مهرگان و نوروز آیا مورد تأیید شرع است و اساساً مسلمان برای پرداختن به اینگونه امور ملی نیاز به تأییدی از شرع دارد یا حوزه دیانت از ملیت جداست؟

بر این بنیان که اسلام به عنوان یک سیستم وارد هر اجتماعی شود بنایش بر امضای بناهای عرفی و عقلائی است مگر آنکه منعی عام یا خاص متوجه آن بنا یا آیین کند، در این نوشتار برآنم که  یک آیین خاص – یعنی گرامیداشت نوروز به عنوان عید و به دنبال آن مسائلی چون تبریک و تهنیت عید و دید و بازدید و هدیه دادن و گرفتن- را از منظر شرعی ارزیابی کنم.

حال پرسش پیش رو دقیقاً این است: آیا گرامیداشت نوروز به عنوان عید جائز است ؟ آیا نوروز برای مسلمان عید است؟

برآنم که نشان دهم:

عید بودن نوروز در کلام امامان آشکارا نفی شده است؛

و بلکه تصریح شده است که در تراث رسول خدا چیزی مبنی بر عید بودن آن موجود نیست؛

 و بلکه مشروعیت بزرگداشت آن به طور جدی منفی است؛

و بلکه تصریح شده است که این عادت فرس است و با آمدن اسلام خدا فطر و اضحی را جانشین نوروز و مهرگان کرد؛

و بلکه عمل به آیین های نوروزی قبل از اسلام احیای چیزی دانسته شده که اسلام آن را محو کرده است و امامان چنین عملی را بسیار نکوهیده اند.

این مسئله از یک منظر خاص مورد توجه پژوهندگان واقع شده است و آن اینکه آیا نوروز عیدی دینی است؟

اما من از منظر دیگری در آن ریز شده ام و آن اینکه – بعد از این که معلوم است که نوروز عیدی دینی نیست – آیا جشن گرفتن نوروز مشروع و جائز است؟

اثبات می کنم که جشن گرفتن نوروز و همه آنچه به این امر مربوط است مثل :

1.برپایی "چهارشنبه سوری"

2. خانه تکانی و تعویض اثاثیه منزل

3.پهن نمودن سفره هفت سین و جمع شدن دور آن و انتظار حلول سال نو را کشیدن

4.تبریک گفتن سال جدید و ارسال پیام و کارت تبریک

5.عیدی دادن و عیدی گرفتن

6.دید و بازدید و سرزدن به اقوام

7.پوشیدن لباس نو به مناسبت این عید

8.تعطیل نمودن مغازه، مدارس و غیره

9.مسافرت نمودن به مناسبت این روز

10.انجام آیین سیزده بدر

و بطور کلی هر عملی که به این مناسبت انجام شود؛

جواز شرعی  ندارد.

نگاهی به منظر دیگران – نوروز عیدی دینی نیست

 2-     نوروز عیدی – نه ملی و بلکه – شاهی است

نوروز، از جشنهای باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با21مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده ‏است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی می یافت . تاریخچه جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان میباشد. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد. با استناد بر نوشته های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکش هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی ((۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد. همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوشقدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند. جشنهایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. نوروز در گذشته دارای آداب چندی بودهاست که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره ای در دگرگشتهای زمانه از بین رفته است.[1]

با این اوصاف این جشن را نمی توان یک جشن ملی – به این معنا که جشن مردم باشد – دانست و بلکه این جشن شاهان بوده است وغرض از آن دریافت هدایا از سران سپاه و ملل تابعه حکومتهای آنان و پرکردن خزانه های شاهی بوده است.

 3-     نوروز از دیدگاه صاحب نظران

سؤال اول - آیا می توان با استناد به روایاتی مثل روایت معلی بن خنیس – که اتفاقاتی بزرگی رابه نوروز نسبت میدهد - وجهه دینی و شرعی درست کرد؟ از جوابی که مراجع بزرگوار داده اند شرعی بودن این عید ثابت نمی شود 

1- سید خامنه ای درباره این قبیل روایات می گوید : سعی کنید اطلاعات تاریخی و غیر آن را از منابع معتبر که در اختیار افراد مطلع و مورد اعتماد است دریافت نمائید.

2- فاضل لنکرانی نیز در کلامی مشابه می گوید: شما مطالب مربوط به دین خود را از مرجع تقلیدتان اخذ کنید نه از مردم عوام و افرادی که بدون علم کافی سخن می گویند. کما اینکه نمی توانید به یک روایت استناد کنید در حالی که روایات دیگر هم داریم و شما صحت آن را تشخیص نمی دهید.

3- صافی گلپایگانی گفته است: نوروز از اعیاد اسلامی نیست هر چند در بعضی روایات دستور دعا و غیره وارد شده باشد.

4- مکارم شیرازی نیز صحت روایت و شرعی بودن نوروز را رد میکند : روایت مذکور از نظر سند ضعیف است و نوروز جنبه شرعی ندارد ولی عید ملی و طبیعی است.

5- مرحوم بهجت رحمه الله می گوید : در روایات برای نوروز وجهه دینی و شرعی داده نشده، فقط نوشته شده که در نوروز این جریانات اتفاق افتاده و مرحوم مجلسی دعا نقل کرده است.

6- سید سیستانی در باره این روایات گفته است: صحت آنها ثابت نیست.

7- محمد حسین آل کاشف الغطاء رحمه الله اعیاد را دسته بندی می نماید: ما چهار گونه عید داریم: 1. اعیاد دینی مانند عید فطر و قربان. 2. اعیاد مذهبی مانند عید غدیر. 3. عید ملی که هر مملکت و کشوری برای خود روزی را عید می دانند. 4. عید تکوینی که عالم عید می گیرد نه آنکه انسان آن را جعل می کند و عید قرار می دهد

پس مشهور علمای شیعه مخصوصاً علمای حاضر عید نوروز را به عنوان یک عید دینی قبول ندارند هر چند روایاتی در باب نوروز در کتابهای حدیثی وجود دارد اما تشخیص اینکه آیا این روایات اولا از معصوم باشد یا نه؟ (یعنی آنان که روایت را نقل کرده اند در نقلش راستگو بوده اند و از خود چیزی به معصوم نسبت نداده باشند.) در این تردید دارند و راوی را مورد اعتماد نمی دانند. ثانیا بر فرض که روایت صحیح باشد و در واقع از معصوم صادر شده باشد در اینکه آیا مضمون روایت چیست هم جای بحث دارد. یعنی منظور امام چه بوده است؟ آیا امام علیه السلام در صدد تأیید عید نوروز بوده یا نه؟ ثالثا هر چند روایاتی درباره نوروز و اعمال خاص و دعاهایی وارد شده اما در روایات بر اینکه دستور به عیدگرفتن شده باشد محل تأمل است. اگر ائمه دستور می دادند که این روز را عید بگیرند در آن صورت نوروز عید دینی می شد همانند شفارش ایشان به عید گرفتن روز غدیر خم

 سؤال دیگر اینکه بر فرض که نوروز وجهه دینی نداشته باشد آیا عید گرفتن این روزها جایز است؟
1- سید خامنه ای در باره ی عید گرفتن نوروز می گوید: در اصل عید گرفتن اشکالی نیست اما باید از کارهای حرام احتراز شود.

2- مکارم شیرازی معتقد است: عید نوروز مراسم و جنبه های مثبتی دارد مانند پاک سازی منزل و صله رحم و دید و بازدید و امثال اینها که از نظر شرع مقدس اسلام خوب است ولی از مراسم خرافی مانند چهارشنبه سوری و سیزده بدر سزاوار است اجتناب شود.

3- فاضل لنکرانی رحمه الله می گوید: عید فی حد نفسه مانعی ندارد ولی انجام محرمات شرعی در هیچ حال و تحت هیچ عنوان جایز نیست و مسلمانان و مؤمنان باید از کار حرام همواره اجتناب کنند و در این گونه موارد نهی از منکر کنند.

در ادامه نشان می دهم که رأی این بزرگوران بر جواز عید گرفتن – اگر بدون معصیت باشد- خلاف روایات معصومان علیهم السلام است و ریشه این اشتباه غفلت از بعضی روایات است.

چون بی گمان امثال این بزرگواران ممکن نیست بدانند که  امام علیه السلام فرموده اند: "معاذ الله که چیزی که اسلام محو کرد من احیا کنم" و باز فتوا به جواز عید گرفتن بدهند اما تبصره بزنند که معصیت نباشد! پس باید گفت هولاء معذورون و عذرهم جهلهم .

4- جائز نبودن عید گرفتن نوروز

 نوروز نه تنها عید اسلامی و حتی ملی نیست بلکه عید گرفتن آن جواز شرعی ندارد. و همه متعلقات آن – یعنی آنچه به عنوان عید و جشن گرفتن نوروز انجام شود – مجوزی از شرع ندارد و بلکه شرع صریحاً از آن منع کرده و بنا برا ین غیر شرعی است.

از روایات شیعه در این باره بطور خلاصه به دست می آید که از عید نوروز در تراث پیامبر اثری نیست و این عید  عادت فرس بوده است که اسلام آن را محو کرده و به جای مهرگان و نوروز فطر و اضحی نشانده است و معاذ الله که امامی - یا پیرو امامی - چیزی که اسلام محو کرده را احیا کند و بعد از تصریح امام به اینکه اسلام این را محو کرد و تعبیر شدید "معاذ الله" دیگر جایی برای تردید در منع شارع از این آیین نیست و همه آنچه ممکن است از روایات به عنوان نقض این مدعی با وجود اثبات قویش گفته شود ، صرفنظر از اشکالات صدوری ، از نظر دلالت محمول به محامل دیگری است.

نگاهی تفصیلی تر به روایات

عید بودن نوروز در کلام امامان آشکارا نفی شده و بلکه تصریح شده است که در تراث رسول خدا چیزی مبنی بر عید بودن آن موجود نیست. امام کاظم علیه السلام در پاسخ به درخواست منصور از ایشان که بنا به عادت عجم در روز نوروز جلوس کند و هدیه بپذیرد فرمود در اخبار جدم رسول الله صلی الله علیه و آله جستجو کردم و این روز را عید نیافتم و این سنت فرس است.

فقَالَ ع إِنِّی قَدْ فَتَّشْتُ الْأَخْبَارَ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمْ أَجِدْ لِهَذَا الْعِیدِ خَبَراً وَ أَنَّهُ سُنَّةٌ لِلْفُرْسِ

و بلکه تصریح شده است که این عادت فرس است و با آمدن اسلام خدا فطر و اضحی را جانشین نوروز و مهرگان کرد

الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِیُّ فِی لُبِّ اللُّبَابِ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَبْدَلَکُمْ بِیَوْمَیْنِ یَوْمَیْنِ بِیَوْمِ النَّیْرُوزِ وَ الْمِهْرَجَانِ الْفِطْرَ وَ الْأَضْحَى

و بلکه عمل به آیین های نوروزی قبل از اسلام احیای چیزی دانسته شده که اسلام آن را محو کرده است و امامان چنین عملی را بسیار نکوهیده اند:

أَنَّهُ سُنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحَاهَا الْإِسْلَامُ وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نُحْیِیَ مَا مَحَاهُ الْإِسْلَام

. http://spor.khabaronline.ir/news-138198.aspx [1]