حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

حق جویی، حق گویی

کاوش حقایق دین

این کلام از علی علیه السلام نیست!

بسم الله الرحمان الرحیم 

این کلام ازعلی علیه السلام نیست!

 

«اگرانسانها بدانند با هم بودنشان چقدرمحدود است، محبتشان به هم نامحدود می شود»

این جمله امروزه در هزاران سایت و وبلاگ و پیامک دیده می شود و به اشتباه به امیرالمومنین علیه السلام نسبت داده می شود، اما این انتساب به ایشان صحیح نیست. چنین جمله ای از حضرت علی علیه السلام نداریم. اصلا فرم این کلام به جهان بینی ایشان نمی خورد. به دلایل زیر:

1-    مخالفت با بیانات دیگر

این فرم کلام معصومی نیست چرا که علی ع کسانی که حب نامحدود به خودش داشتند را سوزاند، چه طور حب نامحدود انسانها به یکدیگر را جایز بداند؟ مگر اصلا انسان که محدود است، می تواند حب نامحدود داشته باشد؟ اگر هم مراد حب بسیار زیاد است، ابدا در نگرش علی ع این حب نباید نثار انسانی دیگر شود.

جهان بینی علی ع برای کسی که اندک انسی با کلمات ایشان داشته باشد، همه اش در این است که با توجه به کوتاه بودن و گذرا بودن این دنیا، آرزو و حب ها را کوتاه و محدود کند.

درکتب روایی اینقدر حب انسان به انسان مذموم است بلکه حب فی الله مطرح است و حب بالله. کتاب کافی بابی با عنوان  «بَابُ الْحُبِّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِی اللَّهِ» دارد.

بله نسبت به محبت به برادران دینی چنین آمده است:

عن أبی عبد الله ع قال من حب الرجل دینه حبه لإخوانه

یعنی کسی که دینش را دوست داشته باشد، برادران دینی اش را دوست دارد. که این هم  همان حب فی الله می شود.

اصلا نداریم که در روایات، حب دیگران ممدوح باشد. حتی حب رسول خدا و خاندان ایشان را نیز باید به حب خدا وصل کرد.

قال رسول الله ص أحبوا الله لما یغدوکم من نعمه و أحبونی لله عز و جل و احبوا اهل بیتی لحبی[1]

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:« رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود خدا را براى نعمتهائى که بشما می خوراند دوست دارید و مرا بدوستى خدا دوست دارید و خاندانم را بدوستى من »

این تفکر کجا و حب نامحدود به انسانها کجا؟ آن نگرش بسیار ماتریالیستی است. افترا به حضرت علی ع است و هر کس بنویسد یا بگوید، اگر روزه باشد روزه اش باطل است.

عنصر حب در خیلی از کلمات امیرالمؤمنین ع هست که همگی در تناقض با این جمله است

قال أمیر المؤمنین ع إن أطیب شی‏ء فی الجنة و ألذه حب الله و الحب فی الله[2]

«همانا نیکوترین و لذت بخش ترین چیز در بهشت، محبت خدا و حب فی الله است»

معقول نیست انسان انسانهای دیگر را اصلا دوست داشته باشد چه رسد نامحدود مگر حب فی الله باشد که یعنی مثلا متعهد است به ایشان و شفقت دارد.

محال است علی ع دل انسانها را در دنیا به چیزی ببندد، این را دشمنان علی هم میدانند که او امده است که دلها را قیچی قیچی کند.

قال الحسن ع من عرف ربه أحبه و من عرف الدنیا زهد فیها[3]

«هر که خدایش را بشناسد او را دوست می دارد و هر کس دنیا را بشناسد از آن دامن برمی چیند... »

همه امری هم که برای مثال رسول خدا به محبت فاطمه و حسن و حسین ع سفارش کرده اند، همان حب فی الله است.  جایی نداریم که علی ع به فاطمه زهرا، به عنوان همسر اظهار حب کرده باشد. در دستورات هم این امر را نداریم.

حُبُّ رَسُولِ اللَّهِ ص أَفْضَلُ مِنْ مُهَجِ الْأَنْفُسِ أَوْ قَالَ ضَرْبِ السُّیُوفِ فِی سَبِیلِ اللَّه‏[4]

«دوست داشتن رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بهتر از فداکردن جانها یا شمشیر زدن در راه خداست.»

جایی هم که نشانه مومن، حب علی ع است معلوم است که این حب ایمانی است و حب شخصی نیست.

2- مخالفت با قرآن

حب نا محدود به انسان ها، خلاف مسلم قران است چرا که

ادامه مطلب ...

مرزداران شیعه کیستند؟

قال جعفر بن محمد الصادق ع علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته یمنعهم [یمنعونهم‏] عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس و شیعته النواصب ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان أفضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر ألف ألف مرة لأنه یدفع عن أدیان محبینا و ذلک یدفع عن أبدانهم[1] 

 علماى شیعه، مرزداران مرزهایى هستند که ابلیس و عفریتهاى او از آنجا حمله مى‏کنند؛ آنان سپاه ابلیس را از هجوم بردن بر ناتوانان شیعه باز مى‏دارند، و از چیره شدن ابلیس و پیروان دشمنخوى او برایشان جلوگیرى مى‏کنند. آگاه باشید، هر کس از شیعه ما خود را به این مرزدارى برگمارد، مقامش از کسانى که با رومیان جهاد کردند و .. هزار هزار بار بالاتر است، بدان جهت که این مرزدار، از دین دوستان ما دفاع مى‏کند، در صورتى که آنان از بدن ایشان دفاع مى‏کنند:  

لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم‏ 

در زمانه ای هستیم که نه اسم مهدی علیه السلام و نه رسم او، نه اسم رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و نه رسمش، نه امامان مدافعی ندارد و ضعفای شیعه روز و شب مورد هجوم عقیدتی اند، و داعیه داران علم دین اندک تعرضی به شخص و شخصیتشان را بر نمی تابند اما ابدا کسی به فکر این نیست که این امام غائب در قلبها نمیرد.

کیست که از ضعفاء شیعه حمایت میکند؟ و دلش بتپد که عقیده شان سست نشود و مورد هجوم مخالفان قرار نگیرند؟ ذراری امامان و محبینشان برای ایشان اهمیت داشته اند. در این صورت خدمت به چه کسی معنا می تواند داشته باشد؟ چه کسی به این دو امر متنبه است؟

استفِی الثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا

ابلیس و عفاریتش الان بر ضعفاء شیعه خارج شده اند چه باید کرد؟

یک شیعه اگر شیعه باشد امروز یک روز در خانه نیست هر روز در کشوری و در نقطه ای از جهان از ضعفاء شیعه مراقبت میکند این چه ثقلی است که ما را به زمین چسبانده است؟ ریشه اش فقط و فقط دنیا طلبی است.

 قرآن میگوید:

 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که براى جهاد در راه خدا بى‏درنگ خارج شوید (چون بار گران) به خاک زمین سخت دل بسته‏اید؟ آیا راضى به زندگانى دنیا عوض آخرت شده‏اید؟ در صورتى که متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندکى بیش نیست. 

این مسلمانی نیست! هر کس تصور کند با اینگونه زندگی کردن مسلمان است، توهم کرده است. یقین دارم که این زندگی پر عافیت، فرسنگ ها از مسلمانی به دور است.



[1] . الاحتجاج ج : 1 ص : 17